یکی از مهمترین مقاطع تاریخی ایران معاصر، زمانه ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از دولت استعماری بریتانیا از صنایع نفت ایران، تشکیل دولت ملی دکتر مصدق و سرانجام کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ توسط دول استکباری آمریکا و انگلیس و سقوط دولت مصدق و بازگشت محمدرضاشاه به قدرت تامه است. در این یادداشت موجز، کوشش شده است نهضت بزرگ ملی شدن صنعت نفت از پیروزی تا شکست آن بررسی و درسها و عبرتهای آن ارائه شود.
قانون ملی شدن صنعت نفت ایران و دشمنی انگلیس
در بیست و نهم اسفندماه سال ۱۳۲۹، پنج روز پس از تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت توسط مجلس شورای ملی، مجلس سنا نیز با توجه به قیام مردمی برای احقاق حقوق ملی، بر این قانون مهر تایید زد و به قانون بدل شد.
ملی شدن صنعت نفت در ایران استیفای حقوق ملتی بود که منافع و ثروت کشور آنان سالها به جیب استعمارگران خارجی (انگلیس) سرازیر میشد. خصومت ورزیها پس از ملی شدن صنعت نفت آغاز شد. انگلیس که با تصویب این قانون منافع خود را در خطر میدید، برای جلوگیری از به ثمر نشستن حرکت ملی شدن صنعت نفت، نفت ایران را تحریم کرد و به تمام خریداران نفت خام ایران فشار وارد نمود تا از خرید نفت ایران خود داری کنند.
دولت ملی مصدق و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت
پس از آنکه دولت محمد مصدق نخست وزیر وقت ایران اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت را از سال ۱۳۳۰ در سرلوحه برنامه دولت قرار داد، کارشکنیها و توطئهها بیشتر شد. وقوع کودتای امریکایی - انگلیسی در مردادماه ۱۳۳۲ علیه دولت مصدق نخست وزیر وقت ایران از جمله این توطئهها و مهمترین توطئه بود. پس از کودتا، حضور شرکتهای نفتی بین المللی از جمله بریتیش پترولیوم کمپانی، شل پترولیوم ان. وی، گلف اویل کورپوریشن، موبیل اویل کورپوریشن، استاندارد اویل کمپانی اوکالیفرنیا وتگزاکو؛ وارد عرصه تاراج نفت ایران شدند و کنسرسیوم جدیدی را تشکیل داده و بخش مهمی از دستاوردهای ملی شدن را پایمال کردند.
عوامل شکست ملی شدن صنعت نفت
۱- اختلاف بین رهبران نهضت و منزوی کردن نیروهای مذهبی
حمایت گسترده مردمی از جنبش ملّی شدن صنعت نفت به دلیل حمایت آیتالله کاشانی پدید آمده بود. منزوی کردن آیت الله کاشانی و نیروهای مذهبی که نقش بیبدیلی در مردمی کردن نهضت و پیروزی آن داشتند، نقش مهمی در شکست نهضت ملی داشت.
۲- جدایی نهضت از پایگاه اجتماعی و مردمی
یکی از تاکتیکهای اشتباه دکتر مصدق که موجب شد ملی شدن صنعت نفت دچار مشکل شود، جدایی او از پایگاه اجتماعی و مردمی خود و اختلاف با آیتالله کاشانی بود.
۳- اعتماد بی حاصل دکتر مصدق به آمریکا
در دوره مصدق شاهد بودیم وی برای جلوگیری از ایجاد صفی متحد علیه ایران در عرصه بین المللی، سیاست نزدیکی به نیروی سوم یعنی آمریکا را پی گرفت تا از عداوت دو دولت استعماری انگلیس و شوروی در امان بماند؛ اما چه سیاست بی حاصلی. حتی آنقدر خوشبین بود که به «آیزنهاور» رئیس جمهور وقت آمریکا نامه نوشته و از او درخواست کمک و مساعدت کرد: «ملت ایران امیدوار است که با کمک و مساعدت دولت آمریکا موانع بهوجود آمده در کار فروش نفت ایران برطرف گردیده و چنانچه دولت آمریکا قادر نیست چنین موانعی را مرتفع سازد، میتواند کمکهای اقتصادی را دراختیار ایران قرار دهد…، توجه مساعد و مثبت آن جناب را به وضعیت خطرناک کنونی ایران جلب نموده و اطمینان دارم که جنابعالی نسبت به کلیه نکات این پیام توجه لازم را مبذول خواهید داشت.»
مصدق گویا تا آخرین لحظات دولتش، با خوش خیالی همچنان به آمریکا امیدوار بود. بعد از گذشت شصت سال از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ایالات متحده اسناد دخالت خود در کودتا علیه دولت دکتر مصدق را منتشر ساخت. مقام معظم رهبری (مدظله العالی) چه زیبا و حکیمانه فرموده اند: «هر کس به آمریکا اعتماد کرد ضربه خورد، مصدق اعتماد کرد کتکش را هم خورد.» (۱۲/۸/۱۳۹۲
۴- انحلال مجلس هفدهم شورای ملی
یکی دیگر از اشتباهات مهم و تأثیر گذار دکتر مصدق در مسیر خاموشی نهضت ملی، انحلال مجلس هفدهم بود. در پی اختلاف دکتر محمد مصدق نخستوزیر وقت با نمایندگان مجلس هفدهم، دولت تصمیم به برگزاری همهپرسی جهت انحلال هفدهمین دوره مجلس شورای ملی گرفت. این رفراندوم از روز ۱۲ مرداد ۱۳۳۲ در تهران تا ۱۹ مرداد در سراسر کشور برگزار شد. دکتر مصدق انحلال مجلس را اعلام کرد و ۲۱ مرداد از شاه درخواست کرد مجلس را منحل کند. انحلال مجلس نه تنها مصدق را از چشم آزادی خواهان انداخت که آینده را نیز از یک مجلس نیمبند محروم کرد و همچنین نهضت را از حمایت مجلس محروم ساخت.
۵- اتحاد استبداد داخلی و استعمار خارجی
میان استبداد داخلی و استعمار خارجی اتحادی نامقدس وجود داشت و اتفاقا نهضت ملی شدن صنعت نفت، همه به استبداد داخلی و هم استعمار خارجی ضربه زده بود؛ لذا اتحادی میان این دو شکل گرفت و کودتا توسط استعمار خارجی (آمریکا و انگلیس) طراحی و توسط عوامل استبداد داخلی نظیر ارتشبد زاهدی و با حضور خیابانی هوادران استبداد و اراذل و اوباشی، چون شعبان بی مخ ها، اجرایی گشت.
نتیجه گیری
ملی شدن صنعت نفت یکی از نقاط درخشان تاریخ مبارزات ملت ایران علیه استعمار و استبداد است. این نهضت با رهبری عناصر مذهبی و ملی توانست دست دولت بریتانیا را از نفت ایران کوتاه کند، اما با کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ متوقف و متحمل شکست شد. مهمترین درسها و عبرتهای نهضت ملی شدن صنعت نفت که بسیار برای امروز ایران نیز کارگشاست؛ به صورت خلاصه و فهرست وار عبارتند از:
۱-دول استعماری و استکباری فقط به فکر تامین منافع ملی خود بوده و هیچگونه توجهی به منافع ملی ایران نداشته و سیاست تاراج منابع و ثروت ملل دیگر را دنبال میکنند؛
۲-اعتماد به دول خارجی و قول و قرارهای آنان، خطای بسیار بزرگی بوده و خسارت محض است؛
۳-سازمان ملل متحد و نهادهای سیاسی بین المللی، ابزار دست دول قدرتمند است؛
۴-استقلال همه جانبه و واقعی نعمت بسیار بزرگی برای ملت ایران است که امروز به مدد انقلاب اسلامی به آن دست یافته ایم؛
۵-ملتی که به لحاظ امنیتی و دفاعی ضعیف باشد، دول استکباری دخالت و توطئه کرده و اقدام به تغییر دولتها میکنند تا منافع خودشان تامین شود؛
۶-دول استکباری با هرگونه دولت ملی و سیاستهای استقلال طلبانه در ایران خصومت دارند؛
۷-اتحاد و انسجام داخلی بزرگترین سرمایه برای رسیدن به پیشرفت و مقابله با توطئههای خارجی است و در مقابل، تفرقه و دو قطبیهای کاذب عامل شکست است؛
۸-مردم و ملت و حمایت آنان از دولت و نظام، بزرگترین و قویترین عامل قدرت است و دولت و نظامی که مستظهر به حمایت و پشتیبانی ملت باشد، قدرتمند واقعی خواهد بود.
۹-پیشرفت واقعی و حل مشکلات و مقابله با تحریمهای بین المللی، فقط و فقط با تکیه بر توان داخلی امکان تحقق دارد نه با تکیه بر قدرتهای خارجی؛
ارسال نظرات